روز گذشته برداشتهای قابلتاملی از صحبتهای رئیسجمهور دولت دوازدهم درخصوص حمایت دولت از شرکتهای صادراتمحور بورسی منتشر شد. رئیسجمهور در جلسهای با مسوولان اقتصادی دولت و بخش خصوصی، ضمن تاکید بر ضرورت توسعه بازارهای صادراتی و پایداری آنها، از وزرای صنعت، اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی خواست تا از صادرات مستقیم محصولات ارز آور مخصوصا در شرکتهای بورسی حمایت کنند. بسیاری از سرمایه گذاران در برهههای مختلفی انتظار حمایتهایی مستقیم از سوی دولت در بورس داشتند.بهطور مثال برخیها خواستار تزریق پول برای بهبود وضعیت معاملات سهام بودند. نادرست بودن چنین درخواستهایی و همچنین تبعات آن از سوی «دنیای اقتصاد» بررسی شده بود. این حمایتها میتواند راهی هموار برای معاملات سهام باز کنند ضمن آنکه میتواند بیراههای برای بازار به شمار روند.
موضوع مهم این است که حمایت از این صنایع به چه نحوی باید باشد؟ آیا حمایتهای نقدی و مستقیم یا پرداخت یارانه مطابق آنچه بسیاری از سرمایهگذاران خواستار آنند، میتواند زمینه توسعه تجارت خارجی، گسترش بازارهای صادراتی و در نهایت رشد شرکتهای صادراتمحور را فراهم آورد؟ به دفعات مشاهده شده است که برخی سرمایهگذاران طالب چنین حمایتهایی از سوی بورس هستند. برخی از فعالان پیشین و کنونی بازار و حتی تصمیمگیران، انتظار حمایتهایی به شکلهای مستقیم (حمایت نقدی) و غیرمستقیم (پرداخت یارانه) دارند. نگاهی که نوعی بخشینگری به شمار رفته و گام نهادن در بیراهه را به دنبال دارد. با این وجود، به نظر میرسد اگر قرار است حمایتی از سوی دولت در راستای افزایش صادرات و همچنین ارزآوری بیشتر به کشور انجام پذیرد، لازم است این حمایتها در مسیر آزادسازی اقتصاد و افزایش رقابتپذیری بنگاههای اقتصادی صورت گیرد. به عبارتی دقیقتر یکی از بهترین نوع حمایت دولت از اقتصاد، مقابله با بروز انحصار و تلاش در جهت انحصارزدایی از صنایع مختلف است.
حمایت و تشویق صادرات در نوع خود اقدامی بجا است، اما آنچه ناگفته پیداست، این است که روی دیگر سکه حمایتهای مستقیم و پرداخت یارانه دولت به صنایع و شرکتها، افزایش مداخله است. تجربیات تاریخی و بینالمللی نشان میدهد هنگامیکه حمایت از صادرات در دستور کار دولتها قرار میگیرد، باید سطح نظارت و کنترل نیز افزایش یابد، چراکه احتمال به انحراف رفتن دستورات حمایتی و سوءاستفاده از آن بسیار زیاد است. علاوه بر این، چنین درخواستهایی بازار سهام و دیگر بخشهای اقتصاد را از ماهیت اصلی و علمی خود که همانا عدم مداخله سیاست گذار در بازار است، دور میکند.بر این اساس بجاست تا دولت بهجای حمایت نقدی و یارانهای، به فکر بهبود فضای کسبوکار، جلب سرمایهگذاری خارجی، توسعه زیرساختهای صادراتی، مقررات زدایی و کاهش موانع ایجاد فضای رقابتی در صنعت باشد.
مداخلهجویی در بازار سهام جایی ندارد
بازار سهام بهطور طبیعی با اقتصاد دولتی سازگاری ندارد و نماد اقتصاد آزاد است. در واقع نقش اصلی دولت در سیاستهای کلان اقتصادی تعریف شده است. دولت باید فضا را برای کسب و کار و سرمایهگذاری آماده کند. ثبات اقتصادی انتظاری است که از دولتها وجود دارد. به عبارت دیگر این انتظار وجود ندارد که دولت به طور مستقیم به صنعت خاصی توجه و کمک کند. اگر دولت فضای عمومی کسب و کار را اصلاح و شرایط ایجاد و توسعه فعالیتهای اقتصادی را تسهیل کند، به میزان کافی بازار سرمایه را منتفع کرده است. بازار سرمایه بازاری است که بر اساس تئوری بازار آزاد اداره میشود و اگر قواعد آن درست و منصفانه چیده شده باشد و مقام ناظر نیز از آن حمایت کند، به اندازه کافی توان ادامه حیات خود را دارد. به این ترتیب، سیاستهای دولت باید سیاستهای حمایتی از کل شرایط کسب و کار باشد در غیر این صورت، خود موانعی را در سر توسعه بازار سهام قرار میدهد. بهعنوان نمونه، برخی از توقف نمادهای بورسی خود ریشه در مداخلات دولتی در بازار سهام دارد. توقف گسترده و طولانی نمادهای پالایشی در سال ۹۳ نیز خود نتیجه افزایش دخالتهای دولتی و بحث کیفیسازی محصولات شرکتهای پالایشی بوده است. به عبارت دیگر، هر جایی که سیاستهای دولتی با نقاب حمایتی به شکل مستقیم در معرض اجرا گذاشته شدهاند، وضعیت نامناسبی مشاهده شده است. جایی که نرخگذاریها بهصورت دستوری اجرا شده، رقابتپذیری وجود ندارد و مقررات اضافی حاکم است.
نگاهی به برنامههای توسعهای صادراتی در دیگر کشورها
توسعه صادرات و به عبارتی برونگرایی اقتصادی، برای هر کشوری میتواند منشا اشتغالزایی و کسب درآمد ارزی باشد. به این منظور کشورهای در حال توسعه نیز اقدامات مختلفی را برای حمایت از توسعه صادرات خود انجام میدهند. بهعنوان نمونه اندونزی برای افزایش صادرات خود اقدام به توسعه زیرساختهای صادراتی کرد. اندونزی با وجود ۴۳۹ بندر که ۱۲۷ بندر آن قابلیت ورود و خروج کشتیهای اقیانوسپیما را دارد و همچنین توسعه خطوط ریلی و فرودگاههای خود، ظرفیتسازی قابلتوجهی را به وجود آورد. همچنین این کشور برنامههایی برای تثبیت مقررات صادراتی و حمایت ۱۰۰ درصدی از سرمایهگذاران خارجی در صنایع صادراتی ارائه داد.بنگلادش در زمینه کسب تکنولوژی خارجی و مشاوره در حوزه تنوعبخشی محصولات به فعالان حوزه تجارت کمک شایان توجهی کرد.هند با اعطای معافیت کامل درآمدهای صادراتی از مالیات، احداث مناطق تجاری آزاد ویژه صادرات و تامین مواد اولیه صنایع صادراتی به قیمتهای جهانی به حمایت از صادرکنندگان خود پرداخت.مالزی با توسعه خدمات بانکی و اجازه فعالیت برای بانکهای خارجی به تسهیل انتقال وجوه صادرکنندگان کمک زیادی کرد. ترکیه نیز با حمایت از ایجاد واحدهای تحقیق و توسعه در صنایع صادراتی، حمایت تضمینی بانکی از صادرات خدمات فنی و مهندسی و همچنین جلب همکاری شرکتهای بینالمللی حملونقل، روش دیگری از توسعه صادرات را در پیشگرفت.
البته باید توجه داشت که عضویت کشورهای ذکرشده در سازمان تجارت جهانی و التزام آنها به رعایت قوانین و مقررات آن نهاد، باعث شده تا مشوقهای صادراتی ارائهشده به شکل غیرمستقیم برنامهریزی شود. به این علت لازم است ایران نیز برای عضویت در این نهاد بینالمللی، رویکرد برنامههای مشوق صادراتی خود را از شکل کلاسیک کنونی خود تغییر دهد. بنابراین اگر دولت تلاش دارد سهم صادرات غیرنفتی را توسعه داده و در کنار ایجاد اشتغال و ارزآوری، حضور پررنگتری را در بازارهای جهانی تجربه کند، بهتر است با پرهیز از حمایتهای نقدی و یارانهای (کهبنا به تجربه نامناسبترین نوع حمایتها را تشکیل میدهند و زمینه انواع سوءاستفادهها و رانتها را باعث میشوند)، به فکر بهبود فضای کسبوکار، جلب سرمایهگذاری خارجی و توسعه زیرساختهای صادراتی باشد تا رشد و توسعه صادرات به شکل طبیعی خود حاصل شود.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تمامی حقوق برای گروه سرمایه گذاری خوارزمی محفوظ و محتوای سایت تحت مجوز CC BY-SA 4.0 می باشد. / طراحی سایت توسط پارس فناوران