بهنظر میرسد سرعت وقایع اقتصادی کشور بیش از پیشبینیهای رسمی باشد. این اتفاقات بهخصوص برای مردم دور از مرکز قدرت جغرافیایی و سیاسی، بسی دردآورتر و غیرقابل تحملتر شده است. آن شهروندی که در فلان شهر کوچک؛ فرسنگها دور از پایتخت است، کجا قادر بوده دسترسی به بازار ارز و طلا و بورس داشته باشد تا بتواند اندکی سرمایه ناچیز خود را حفظ کند؟
تورم و کاهش قدرت خرید کمسابقه ماههای اخیر، ابتدا زندگی این گروه را تحتتاثیر قرار میدهد که سیاستگذار ابزار کمتری را برای محافظت از آنها تعریف کرده است. در عین حال که برنامههای حمایتی که به نام این گروه تعریف میشود مانند ارز ۴۲۰۰ تومانی فروردینماه تنها رانتی میشود برای گروههای ذینفوذ یا یارانهای میشود برای اقشار مرفهتر جامعه، مانند ارز دانشجویی. اگر شما توانایی فرستادن فرزندتان به خارج کشور را داشته باشید، دولت از ذخایر ارزی به شما یارانه میدهد؛ اما فلان پدری که به سختی شهریه دانشگاه فرزندش را تامین میکند از یاری دولت بیبهره است!
التهاب را باید از بازارها گرفت. در بستر سیاسی، همان راهی که در سال ۱۳۹۲، امید را به جامعه بازگرداند باید بار دیگر مورد توجه قرار گیرد. اما در بستر اقتصادی، این بیش از همه وظیفه سیاست پولی است که استرس را از بازارها بگیرد. بدون هیچ تردیدی مقامات ممکن است در مورد اینکه نرخ بهره واقعی چقدر باشد، با هم اختلاف داشته باشند اما همگی معتقدند اقتصاد نباید دچار سرکوب مالی و نرخ بهره واقعی منفی شود. سوال؛ پس چرا هنوز نرخ سیستم بانکی تغییر نکرده است؟ در حالی که تورم در ماه مرداد نسبت به ماه مشابه سال قبل ۲/ ۲۴ درصد بوده و با توجه به روند صعودی آن و نوسانات بازار ارز، تورم انتظاری بدون تردید بالاتر از این سطح قرار دارد؛ اما نرخ سیستم بانکی همچنان ثابت است. در این شرایط هیچ کس حاضر به نگهداری ریال نیست و آیا نتیجه محتوم این وضعیت به غیر از التهاب و تورم است؟ تحت هر شرایطی، اگر بتوان تخمین مناسبی از تورم انتظاری داشت، نرخ بهره اسمی بالاتر از آن میتواند مردم را به نگهداری پول تشویق کند و منجر به افت تقاضا در بازارها شود. البته اگر تاکنون ابزار پولی مناسب برای بانک مرکزی تعریف شده بود، قادر بودیم سیاست پولی چابکی را داشته باشیم که هر لحظه به شوکها پاسخ دهد اما تحت همین شرایط نیز باید به رویه گریز مردم از نگه داشتن ریال خاتمه داد.
هر روزی که میگذرد، کارآیی ابزار اقتصادی برای کاهش التهاب کمتر میشود، از این رو لازم است هر چه سریعتر نسبت به شرایط بازار واکنش نشان داد. از آن سو، سیاستمداران اگر فارغ از حرفهای کلی و مبهم، اولا نشان دهند که عمق شرایط موجود را درک میکنند و ثانیا استراتژی مشخصی را در مورد کاهش ریسکهای بینالمللی که موجب التهاب شده، دنبال میکنند، آنگاه بدون تردید وضعیت باثباتی که محصول تفکر دولت اول آقای روحانی بود، بروز مییابد.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد
تمامی حقوق برای گروه سرمایه گذاری خوارزمی محفوظ و محتوای سایت تحت مجوز CC BY-SA 4.0 می باشد. / طراحی سایت توسط پارس فناوران